بسیاری از افراد حداقل یک بار در زندگی خود تجربه این را داشتهاند که بین تمرکز بر نقاط ضعف یا قوت خود، کدام را انتخاب کنند. انتخاب کدام یک مناسبتر است؟ تمرکز بر جبران ضعفها یا قویتر شدن در نقاط قوت؟ احتمالا کمتر کسی راجعبه استراتژی خطای بازمانده یا سوگیری بازماندگی آبراهام والد اطلاعات داشته باشد. این استراتژی به سالها پیش باز میگردد و پیشینه بسیار جالبی دارد. در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا علاوهبر معرفی استراتژی خطای بازمانده، با پیشینه و نحوه تاثیرگذاری آن آشنا شوید.
پیشینه استراتژی خطای بازمانده
در جنگ جهانی دوم، یکی از ابزارهای مؤثر متفقین برای از بین بردن زیرساختهای صنعتی و نظامی آلمان بمباران هوایی بود. اما این رویکرد تلفات سنگینی برای نیروی هوایی انگلیس و آمریکا همراه بود. طبق برآوردها از جنگ، اگر شما خلبان یک بمبافکن در اروپا بودید، احتمال این که از ماموریتها جان سالم به در ببرید، چیزی در حدود ۵۰ درصد بود. بنابراین رهبران نظامی به این نتیجه رسیدند که باید زره تقویتی بیشتری به هواپیماهای خود اضافه کنند تا آنها را در برابر آتش ضدهوایی و جنگندهها حفاظت کند؛ اما از آنجا که افزودن زره به همه قسمتهای هواپیما امکانپذیر نبود و سرعت را بسیار کم و آن را آسیبپذیرتر میکرد، افراد باید تصمیم میگرفتند که به کدام قسمتهای هواپیما این زره را اضافه کنند.
به همین دلیل نیروی هوایی تصمیم گرفت نقاطی از جنگنده را که بیشترین آسیب به آن وارد میشد را مشخص کنند. آنان پس از هر مأموریت به دقت هواپیماها را بررسی کرده و تعداد آسیبهای ناشی از ترکشها و گلولهها و جای آنها را روی هواپیما مشخص میکردند. بهتدریج مشخص شد الگوی خاصی در توزیع آسیبها روی هواپیما وجود دارد. بر همین اساس کارشناسان نظامی تصمیم گرفتند قسمتهایی که بیشترین آسیب را در ماموریت دیدهاند به زره حفاظتی مجهز کنند. اگرچه در نگاه اول این دیدگاه درست به نظر میرسد، اما آبراهام والد از ابتدا با این نتیجه گیری مخالف بود.
استراتژی آبراهام والد
آبراهام والد یکی از ریاضیدانانی بود که در جنگ جهانی دوم برای ارتش آمریکا کار میکرد. او نشان داد که خطای مهمی در تحلیلها صورت گرفته است. چراکه نتیجهگیری تنها بر اساس دادههای هواپیماهایی است که از مأموریت بازگشتهاند؛ اما در مورد هواپیماهایی که در طول مأموریت سقوط کردند، بررسی صورت نگرفته است. والد نشان داد که برعکس آنچه انتظار میرود، قسمتهایی از هواپیما که کمترین اصابت را داشتهاند، نیاز به حفاظت دارند. درواقع نقاط آسیب در هواپیماهای بازگشتی بیانگر آن است که اگر هواپیما در این نقاط هدف قرار داده شود، با احتمال بیشتری میتواند سالم بازگردد. پس از بررسی این پیشنهاد بهبود بسیاری در نرخ برگشت هواپیماها داشت.
استراتژی خطای بازمانده یا سوگیری بازماندگی چیست؟
سوگیری بازماندگی یا Survival bias یک خطا در استدلال است که هنگامی اتفاق میافتد که تنها بر افراد یا چیزهایی که از یک فرآیند انتخاب گذشتهاند، تمرکز کنید و آنهایی را که نتوانستند عبور کنند، عمدتاً به این خاطر که دیگر قابلمشاهده نیستند، نادیده بگیرید.
نمونه استراتژی خطای بازمانده
یکی از بارزترین مثالهایی که میتوان برای این استدلال در نظر گرفت، تمرکز بر نقاط قوت و ضعف افراد است. دانشآموزی را تصور کنید که خود را برای کنکور آماده میکند. اگر به جای صرف هزینههای گزاف جهت استفاده از کلاسهای تقویتی در زمینهای که دچار ضعف است، بر نقاط قوت خود تمرکز کند و تمام تلاش خود را بر آنها متمرکز کند، نتیجه نهایی بسیار بهتر خواهد شد.
معمولاً تصور میشود که موسیقی دورههای قبل بهتر از موسیقی حال حاضر است. این میتواند به این دلیل باشد که اکنون فقط بهترین موسیقی آن دوره پخش میشود، در حالی که موسیقی امروز، خوب و بد، بسیار بیشتر در دسترس است. بنابراین آهنگهای ماندگار قدیمی باعث ایجاد سوگیری بازماندگی میشوند.
نتیجهگیری
با توجه به رواج تحلیلهای سوات (Swot) در ایران، آگاهی از این نوع خطا برای تشخیص واقعی نقاط ضعف و قوت بسیار مهم است و تحلیل گران باید در شناسایی این نقاط دقت زیادی به خرج دهند و حتما روشهای علمی مربوطه استفاده نمایند.
سوگیری بازماندگی میتواند منجر به باورهای بسیار خوشبینانه شود. زیرا شکستها نادیده گرفته میشوند. مانند زمانی که شرکتهایی که دیگر وجود ندارند از تجزیه و تحلیل عملکرد مالی حذف میشوند. استفاده از استراتژی خطای بازمانده در بسیاری از زمینهها کمک شایانی به ما میکند. نظر شما راجعبه استراتژی خطای بازمانده چیست؟ آیا با والد موافق هستید؟ نظرات خود را در کامنت به اشتراک بگذارید و اگر این مقاله برای شما مفید بود، با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
۰ Comments